سعدی: فرزانگان
نسل جوان، نوجو و آرمانگراست و در مراحل متفاوت زندگی، نمونه هایی می طلبد تا با استفاده از راه و رسم آنان در فراز و نشیب زندگی استوارتر گام بردارد. بنابر این انتشارات مدرسه زیر نظر شورای کارشناسی دفتر انتشارات کمک آموزشی با کمک جمعی از نویسندگان اهل فن، مجموعه ای را تحت عنوان «فرزانگان» منتشر کرده است که در آن به بررسی زندگینامه، افکار و اندیشه های نامداران و مشاهیر صد سال اخیر ایران اسلامی پرداخته است. آشنا کردن نسل جوان و نوجوان با زندگی پرفروغ چهره های درخشان عصر حاضر است؛ چهره هایی که هر یک در روزگاری، عطر و بوی خاصی را در فضای میهن پراکنده اند و در پر بار کردن فرهنگ و تمدن این مرز و بوم نقش به سزایی داشته اند. امید است که این مجموعه، همچون قطره های باران، روح تشنه نسل نوجوان و جوان امروز را سیراب کند و با بهره گیری از شعله شمع وجود ابن بزرگان، آنان را به دنیای امید و روشنی رهنموم گردد. اما آن چه در این مجموعه آمده، تنها بخشی از زندگی و آثار مفاخر ایران اسلامی است.
حافظ : فرزانگان
نسل جوان، نوجو و آرمانگراست و در مراحل متفاوت زندگی، نمونه هایی می طلبد تا با استفاده از راه و رسم آنان در فراز و نشیب زندگی استوارتر گام بردارد. بنابر این انتشارات مدرسه زیر نظر شورای کارشناسی دفتر انتشارات کمک آموزشی با کمک جمعی از نویسندگان اهل فن، مجموعه ای را تحت عنوان «فرزانگان» منتشر کرده است که در آن به بررسی زندگینامه، افکار و اندیشه های نامداران و مشاهیر صد سال اخیر ایران اسلامی پرداخته است. آشنا کردن نسل جوان و نوجوان با زندگی پرفروغ چهره های درخشان عصر حاضر است؛ چهره هایی که هر یک در روزگاری، عطر و بوی خاصی را در فضای میهن پراکنده اند و در پر بار کردن فرهنگ و تمدن این مرز و بوم نقش به سزایی داشته اند. امید است که این مجموعه، همچون قطره های باران، روح تشنه نسل نوجوان و جوان امروز را سیراب کند و با بهره گیری از شعله شمع وجود ابن بزرگان، آنان را به دنیای امید و روشنی رهنموم گردد. اما آن چه در این مجموعه آمده، تنها بخشی از زندگی و آثار مفاخر ایران اسلامی است.
نیما : چهره های درخشان
نسل جوان، نوجو و آرمانگراست و در مراحل متفاوت زندگی، نمونه هایی می طلبد تا با استفاده از راه و رسم آنان در فراز و نشیب زندگی استوارتر گام بردارد. بنابر این انتشارات مدرسه زیر نظر شورای کارشناسی دفتر انتشارات کمک آموزشی با کمک جمعی از نویسندگان اهل فن، مجموعه ای را تحت عنوان «چهره های درخشان» منتشر کرده است که در آن به بررسی زندگینامه، افکار و اندیشه های نامداران و مشاهیر صد سال اخیر ایران اسلامی پرداخته است. آشنا کردن نسل جوان و نوجوان با زندگی پرفروغ چهره های درخشان عصر حاضر است؛ چهره هایی که هر یک در روزگاری، عطر و بوی خاصی را در فضای میهن پراکنده اند و در پر بار کردن فرهنگ و تمدن این مرز و بوم نقش به سزایی داشته اند. امید است که این مجموعه، همچون قطره های باران، روح تشنه نسل نوجوان و جوان امروز را سیراب کند و با بهره گیری از شعله شمع وجود ابن بزرگان، آنان را به دنیای امید و روشنی رهنموم گردد. اما آن چه در این مجموعه آمده، تنها بخشی از زندگی و آثار مفاخر ایران اسلامی است.
هپلی هپو و یک سیب – کتاب فیلم
کتاب خواندن همیشه لذتبخش است. اما وقتی بعد از خواندن کتاب بتوانی قصهاش را در فیلم انیمیشن کوتاهی که بر اساس آن ساخته شده، دوباره ببینی و بشنوی، این لذت زیادتر میشود. خیلی زیاد!
کتاب فیلم « هپلیهپو و یک سیب» که به همراه آن انیمیشن داستان هم قرار دارد، قصه یک بچه غول تنبل تنها به اسم هپلیهپو است که دوست دارد همیشه بخوابد. یک روز که زیر درخت سیب خوابیده بود، یک عدد سیب روی شاخه دید و دوست داشت آن را بچیند و بخورد. اما چون کمی تنبل بود، از جایش تکان نخورد و از هر کسی که از انجا میگذشت، میخواست که سیب را برایش بچینند، اما همه دنبال کار خودشان بودند و عجله داشتند و هیچ کس سیب را برای هپلیهپو نچید. تا اینکه میمون از راه رسید...
قصه بازرگان و طوطی – قصههای عامیانه برای کودکان
«قصه بازرگان و طوطی» داستان ساده شده طوطی و بازرگان در کتاب مثنوی معنوی مولانا است که به صورت کودکانه بیان شده است. قصه از این قرار است که بازرگانی طوطی زیبا و خوشسخنی دارد که خیلی هم او را دوست دارد. یک روز که بازرگان قصد سفر به هند دارد و طوطی به جای هدیه از او میخواهد که پیغامش را به طوطیان هند برساند و جواب آنها را به عنوان سوغات برای او به ارمغان بیاورد؛ اما وقتی که بازرگان به هند میرسد و پیغام طوطی را به طوطیهای دیگر میرساند، یکی از طوطیها از بالای درخت میافتد و میمیرد... حالا بازرگان مانده که چگونه خبر را به طوطی برساند.
روباه زرنگ با دم قشنگ – قصههای عامیانه برای کودکان
کتاب «روباه زرنگ با دم قشنگ»، که ترکیب داستان و شعر است، داستان روباه زبر و زرنگی است که دم قشنگی داشت. یک روز که به خانه خاله پیرزن میرود و بدون اجازه شیر کاسه شیر او را میخورد؛ اما همین لحظه خاله پیرزن سر میرسد و دُم او را قیچی میکند. روباه ناراحت میشود و از خاله پیرزن میخواهد که دُمش را پس بدهد تا آن را سر جایش بدوزد اما خاله پیرزن میگوید به شرطی دُمش را پس میدهد که او هم کاسه شیر خاله پیرزن را برگرداند. به همین خاطر روباه بی دُم قصه مجبور میشود، به دنبال شیر برود، اما این کار سادهای نیست.